بسم الله الرحمن الرحیم
مستطیل سبز(1)
گاهی فکر میکنم اگر فوتبال اصلاً وجود نداشت، دنیای ما چگونه بود؟
روزنامهها برای صفحه ورزشی چه تیتر بفروش و جنجالی میزدند؟ تلویزیون به جای برنامه 90 چه برنامهای داشت؟ بخشهای خبری ویژه فوتبال مثل بخش خازج از گود چه میکردند؟ اخبار ورزشی چه حرفی برای گفتن داشتند؟ اوقات فراغت خود را چگونه تلف میکردیم؟ فدارسیون فوتبال وجود نداشت؟ وزارت ورزش (فوتبال) نداشتیم؟ هر هفته چند فوتبال داخلی و خارجی پخش نمیشد؟ و ...
روزی لویی شانزدهم در محوطه ی کاخ خود مشغول قدم زدن بود که سربازی راکنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید ؛ از او پرسید تو برای چه اینجا قدم میزنی و از چه نگهبانی میدهی ؟ سرباز دستپاچه جواب داد قربان من را افسر گارد اینجا گذاشته و به من گفته خوب مراقب باشم !
لویی ، افسر گارد را صدا زد و پرسید این سرباز چرا اینجاست ؟ افسر گفت قربان افسر قبلی نقشه ی قرار گرفتن سربازها سر پستها را به من داده من هم به همان روال کار را ادامه دادم !
مادر لویی که شاهد ماجرا بود او را صدازد وگفت من علت را می دانم. زمانی که تو سه سالت بود این نیمکت را رنگ زده بودند و پدرت به افسر گارد گفت نگهبانی را اینجا بگذارند تا تو روی نیمکت ننشینی و لباست رنگی نشود! و از آن روز 41 سال میگذرد و هنوز هر روز سربازی اینجا قدم میزند! فلسفهی عمل تمام شده، ولی عمل فاقد منطق هنوز ادامه دارد! روزانه چه کارهای بیهوده ای را انجام میدهیم، بی آنکه بدانیم چرا ؟
این داستان مقدمه خوبی برای بحث ما بود. به راستی آیا لازم نیست گاهی راجع به بعضی مسائل که ظاهراً جزء لاینفک زندگی ما شده یا تبدیل به یک عادت شده، کمی فکر کنیم؟
واقعاً این فوتبال چه نفعی و سودی به حال بشریت داشته است؟ آیا مهمترین مسئله مشترک بین همه ملتها فوتبال است؟ یا مشکل همه انسانها چیزی دیگری است؟ فوتبال به درد کجای دنیای (نه دین) ما میخورد؟ چه اثذ مثبتی در زندگی ما میگذارد؟
اینها سؤالهای بدون جوابی است که شاید ما باید از خود بپرسیم تا شاید در سبک زندگی خود تجدید نظر کنیم. یا شاید هم اصلاً نیاز به جواب ندارد، فقط کافی است که یک بار این سؤالات را از خود بپرسیم.
اصلاً عقل و شرع نظرش راجع به فوتبال دیدن چیست؟ از مجموع احادیثی که برای ورزش به دست ما رسیده به تیراندازی (امروزه کار با سلاح)، شنا، اسب سواری (امروزه رانندگی) و کشتی نیز سفارش شده است. رسول خدا حضرت محمد(ص) میفرمایند: “به فرزندان خود تیراندازی ،اسب سواری وشنا بیاموزید”. «پیامبر(ص) شبی به خانهی فاطمه(س) رفتند و حسن و حسین(ع) با او بودند. پیامبر(ص) به آن دو فرمودند برخیزید و کشتی بگیرید. آن دو بزرگوار برخاستند و کشتی گرفتند.» تا جایی که میبینید امام باقر (ع) در تیراندازی مهارت خاصی داشته به طوری که زمانی هشام به امام باقر پیشنهاد مسابقه داد که شاید از این طریق با شکست امام، وی را در نظر مردم کوچک کند اما امام باقر تیری در چله کمان نهاد و نشانه گرفت و رها کرد، تیر در نقطه وسط هدف نشست، سپس تیر دوم را نشانه گرفت، تیر دوم در وسط تیر اول فرود آمد و همین طور تا نه تیر...!
و این نشانه اهمیت ویژه دین اسلام و سیره نبوی به مسئله ورزش است.
نکته اینجاست که هیچ کجا سفارش به دیدن و تماشای ورزش و فوتبال نشده است. چیزی که امروز بین ما وجود دارد چیزی جز دیدن و تماشای فوتبال و اخبار ورزشی نیست. به طور متوسط بعضیها در هفته حداقل سه ساعت وقت خود را صرف تماشای یک مسابقه فوتبال یا برنامه 90 یا بخش اخبار ورزشی و روزنامههای ورزشی میکنند. و همه چیز به این هم ختم نمیشود، بعد از مسابقه کلی با دوستان و همکاران خود در مورد اینکه در فوتبال این هفته چه گذشت، بحث و جدال میکنند و نظر کارشاناسی میدهند که فلان بازیکن خوب بازی نکرد، تعویض خوب نبود، حرکت بازیکن خطا بود یا نبود و ... و این در حالی است که به جرأت میتوانم بگویم بعضیها هنوز یک ورزشگاه فوتبال را از نزدیک را ندیدهاند یا تاکنون یک توپ واقعی فوتبال را با دست لمس نکردهاند و هنوز پایشان را روی چمن ورزشگاه نگذاشتهاند! و فقط فوتبال دیدن را دوست دارند!
به راستی اینکه چه تیمی در لیگ برتر قهرمان شود برای ما چه سود و ضرر و چه تأثیر در زندگی ما دارد؟
واقعاً معیار استقلالی یا پرسپولیسی بودن ما چیست؟ چرا یکی طرفدار آبی و یکی طرفدار قرمز است؟ و این طرفدار قرمز یا آبی بودن چه نفعی برای ما دارد؟ مگر نه اینکه هر مسلمانی باید برای هر کاری که میکند برای هر حب و بغضی دینی و دنیایی خود باید دلیل عقلی و شرعی داشته باشد؟
اگر دقت کرده باشد بیشتر افرادی که فوتبال تماشا میکنند در رده سنی نوجوان و جوان هستند. و این حساسترین و مهمترین دوره زندگی یک فرد در زندگی برای پیشرفتهای او در دین و دنیایش است که به راحتی آن را برای تماشای فوتبال از کف میدهد.
شاید کسی بگوید تماشای فوتبال جزء سرگرمی است و در ضمن گناهی ندارد اما باید بگویم، هر امری که هیچ سود و فایدهای ندارد، یک عمل لغو و بیهوده است. ازنظر قرآن، فرصت کوتاه عمر آن اندازه زیاد نیست که انسان خود را به کارهای بیهوده نسبت به هدف و فلسفه آفرینش، مشغول دارد. هرکاری که انسان انجام میدهد باید یا اصل هدف و فلسفه بدان تحقق یابد، یا شرایط و بسترساز مناسبی برای تحقق و رسیدن به هدف باشد. بنابراین، از هر گونه کارهای بیهوده به شدت پرهیز داده است.
بی شک وقت و فرصت بزرگترین سرمایه گرانبها و بینظیر برای بشر است، که میتوان در استفاده بهینه از آن، در همه عرصهها به پیش رفت و به عالیترین درجات مادی و معنوی نایل گشت.
در مورد ارزش زمان و وقت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «در مورد حفظ عمر خود بخیلتر از پول و ثروت خود باش.» (بحارالانوار، ج 77، ص 78)
در قرآن به قدری به وقت احترام شده که گویی در اوج ارزشها و مادر فضایل است، تا آنجا که خداوند به آن سوگند یاد نموده و میفرماید: «والعصر؛ سوگند به وقت»( سوره عصر، آیه 1) زیرا عصر به معنی زمان و روزگار است، که در تفسیر این آیه به عنوان یکی از تفاسیر ذکر شده، و زمان همان وقت است.
در قرآن آنچه را که موجب اتلاف وقت میشود به عنوان لغو، باطل، افراط و به طور کلّی بیهوده گرایی و پوچی، از آن سرزنش شده است، چرا که موجب نابودی عالیترین سرمایه زندگی، و آفت زیست سالم میگردد، خداوند در تعریف انسان با ایمان میفرماید: «و الّذین هم عن اللّغو معرضون؛ مؤمنان از کارهای بیهوده رویگردان هستند.» (سوره مؤمنون، آیه3)
نیز در چندین آیه، خسارت و آه و افسوس آنان را که به وقت اهمّیت ندادند، در قیامت متذکر شده در یکجا میفرماید: «و خسر هنا لک المبطلون؛ در قیامت اهل باطل و اتلافگران وقت زیان خواهند دید.»( سوره مؤمنون، آیه 78)
و در مورد دیگر میفرماید: «ان تقول نفسٌ یا حسرتی علی ما فرّطت فی جنب اللّه؛ باید ترسید از آن روزی(قیامت) که انسان بیهودهگرا بگوید افسوس بر من از افراط کاری و کوتاهیهایی که در راه اطاعت خدا نمودم.» (سوره زمر، آیه 56)