چندیست که مقامات اروپایی برای دیدار با مقامات ایرانی و سفر به کشورمان به تکاپو افتادهاند. در ماههای اخیر، هفتهای نبوده که خبر ورود یا قطعی شدن سفر نمایندگان مجلس اتحادیه اروپا، وزرای خارجه کشورهای اروپایی و یا دیگر مقاوات این اتحادیه در رسانههای ما دیده نشده باشد.
در یک نگاه خوشبینانه میتوان اینگونه برداشت کرد که این آمد و شدها نتیجه بهبود رابطه غرب با ایران است. با همین دیدگاه است که برخی معتقدند، ورود هیأتهای سیاسی اتحادیه اروپا به ایران، یک اتفاق مبارک است. در این بین اما هستند کسانی که با یک نگاه عمیق و طی تحلیلی دوراندیشانه درباره این سفرها به ابراز عقیده میپردازند.
* سابقه ناامیدکننده اروپائیها
اگر سابقه استعمارگری اروپائیان در آمریکای شمالی و جنوبی، افریقا، استرالیا، جنوب و جنوب شرق آسیا را فراموش کنیم و چشم خود را بر سابقه استعماری اروپائیان و چپاول و غارت سرزمینهای اسلامی ببندیم، یقیناً نمیتوانیم سابقه دخالت، اشغالگری، حمایت از استبداد و نیز استعمارگری کشورهای مختلف اروپایی را در کشورمان ایران، از نظر دور کنیم.
در این بین تفاوت چندانی میان ماهیت عملکرد کشورهای مختلف اروپایی وجود ندارد. انگلستان، پرتقال، فرانسه، آلمان و حتی کشورهای کوچکی همچون هلند، اتریش و بلژیک هم هر کدام در فرصتهای مناسب، بخشی از ثروتهای ایرانیان را به یغما بردهاند. اروپاییها همچنین طی دوران هشت سال دفاع مقدس، نهایت حمایت ممکن از حکومت بعثی صدام را به انجام رساندند تا به خیال خام خود، مردم مسلمان ایران را به زانو دربیاورند.
از سوی دیگر طی چند دهه اخیر، موضوع حمایت از اهانتکنندگان به مقدسات اسلامی، زیر تابلوی فریبنده آزادی بیان، روندی فزاینده داشته است. جالب اینجاست که آزادی بیان و موضوع حقوق بشر، بهعنوان دو لبه قیچی، نقش جادهصافکن راه دخالت اروپا در کشورهای دیگر است. البته منظور از کشورهای دیگر، کشورهایی است که در راستای اهداف مورد قبول اروپاییها حرکت نکنند.
بدیهی است که اگر حکومتی در جهت خواسته اروپا حرکت کرد، دیگر برای سردمداران این اتحادیه، مهم نیست که آزادی بیان در آنجا وجود دارد یا نه و اصولاً در چنین مواردی، فراموش میشود که حقوقبشر هم وجود خارجی دارد! بحرین، امارات، اردن، میانمار، افریقای مرکزی، جمهوری آذربایجان و سایر کشورهای مشابه، نمونههای موجودو در دسترس از اینگونه کشورها هستند.
متأسفانه در مورد ایران نیز این امر مطابق سیاستهای اروپا اجرا شده است. سران اروپا براساس سیاستهای مداخلهجویانه خود، همواره ضمن ایراد اتهاماتی نظیر حمایت از تروریسم، نقض حقوق بشر و محدود کردن آزادی بیان به کشور ما، اهداف استعماری خویش را دنبال کردهاند.
* و اما حضور اشتون در تهران
سابقه مذاکرات هستهای میان ایران و گروه 1+5 نشان میدهد که غربیها علاقه زیادی به منحرف کردن این مذاکرات دارند.
موارد مختلفی همچون فعالیت موشکی ایران، موضوع حمایت از سران فتنه، حمایت از برخی افراد و گروههای منحرف اخلاقی، تلاش برای رسمیت بخشیدن به فعالیت گروههای ضداسلامی و فرقههای ضاله و البته موضوع «حقوق بشر» از جمله مواردی بوده است که اروپائیان با توسل به آنها تلاش داشته و دارند تا هم مذاکرات هستهای را به انحراف بکشند و هم راه نفوذی برای دخالت در کشورمان بیابند.
اکنون و پس از سفر اشتون به تهران، در جایگاه مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، بهوضوح میبینیم که وی در ادامه سیاستهای استعماری، مداخلهجویانه و حتی توهینآمیز اروپائیان به ایران آمده است.
در چنین شرایطی بد نیست برخی نکات حضور اشتون در تهران را مروز کنیم:
الف) ورود اشتون تقریباً مصادف با روز جهانی زن بود. روزی که صهیونیستم جهانی و سردمداران غرب، آن را برای ترویج اهداق پلید فرهنگی خود تعیین کردهاند. متأسفانه مسئولان وزارت خارجه، خواسته یا ناخواسته اجازه وقوع این تقارن نامبارک را دادهاند. تقارنی که طی آن یک زن اروپایی بهعنوان نماد زن مطیع و مدرن اروپایی، وارد کشور شده و خبر نخست همه رسانهها را به خود اختصاص دهد.
ب) اشتون گفته است که اصل مذاکراتش با طرف ایرانی بر مبنای مسائل بهاصطلاح حقوق بشری بوده است. چگونه است که مسئولان وزارت خارجه ما اصرار دارند که این سفر به منظور پیگیری مسایل مرتبط با توافقات هستهای انجام شده است؟
ج) مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا قبل از دیدار با مقامات ایرانی، با یکی از زنان محکوم فتنه دیدار کرد. سئوال این است که آیا چنین عملی، حتی با قید هماهنگی قبلی اطلاع مقامات وزارت خارجه، به مثابه دخالت در امور داخلی کشورمان نیست؟
د) اگر مسئولان وزارت خارجه از یاد بردهاند که سالیان سال قبل از موضوع پرونده هستهای کشورمان، دستاویزی بهنام پرونده حقوق بشر علیه میهن ما جعل و مایه فشار بر ایران اسلامی از سوی غربیها شده بود؛ اکنون و با فرصتی که برای جولان دادن اجانب در میان مسایل داخلی کشورمان فراهم شده است، چه تضمینی وجود دارد که بار دیگر مسائل بهاصطلاح حقوق بشری دستاوی غرب قرار نگیرد؟ چه تضمینی وجود دارد که تحریمهای جدیدی علیه ایران اسلامی، با این بهانه وضع نگردد؟
* دولت اعتدال مراقب مداخله گرها باشد
نکته قابل توجه اینجاست در حالی که دیدار اشتون با این متهم فتنه که در حقیقت جایگزین شیرین عبادی در ایران برای مطرح کردن مسائل حقوق بشری علیه جمهوری اسلامی ایران است، پیش از دیدار با مسئولان دولتی صورت گرفته است؛ رئیس دولت تدبیر و امید تاکید می کند «تصمیم ما تعامل با اروپاست»! این سخنان در حالی بیان می شود که اقدام مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در حقیقت مداخله در امور داخلی کشور و همچنین حاوی پیامی برای آغاز پرونده حقوق بشری ایران در نهادهای بین المللی است.
اهدای جایزه ساخاروف به دو محکوم امنیتی و مخالف نظام در پوشش سفری دیپلماتیک توسط هیئت پارلمانی اروپا
هرچند وزارت امور خارجه در بیانیه ای این اقدام اشتون را نادرست خوانده است، اما لازم است دولت در این زمینه دقت بیشتری نماید چرا که این اتفاق برای دومین بار توسط نمایندگان اروپا صورت گرفته است و هربار با واکنشی ضعیف و بی فایده از سوی دولت موجه شده است؛ واکنشی که حتی قابلیت پیشگیری از وقوع موارد مشابه را هم نداشته است.
این اتفاق هشدار جدی و مهمی برای دولت یازدهم است که می تواند با پیش کشیدن و اصلی جلوه دادن مساله حقوق بشر در مجامع جهانی، مساله هست های را به حاشیه رانده و عملا همه مذاکرات هسته ای را بی فایده نماید.
منبع: فرهنگ نیوز