مردم ایران طی 35 سال گذشته ثابت کردهاند پای انقلاب اسلامی و ارزشهای والا و الهی آن ایستادهاند. به طور قطع اگر این ایستادگی نبود، اکنون جمهوری اسلامی ایران به بزرگترین قدرت منطقه در غرب آسیا و قدرت مؤثر بینالمللی تبدیل نشده بود. قدرتیابی روزافزون جمهوری اسلامی در منطقه و جهان، حرکت به سمت تمدنسازی اسلامی و تغییر هندسه سیاسی قدرت در عرصه بینالمللی به نفع مسلمانان و مستضعفان عالم، خواب را از چشمان قدرتهای شیطانی و سلطهگر ستانده است.
در چنین شرایطی، حفظ انقلاب و پیشبرد آن به سمت آرمانهایش بسیار دشوارتر از گذشته شده است. از یک طرف دشمنان خارجی عصبانیتر و با تجربهتر شده و از طرف دیگر، بخشی از نیروهای با سابقه انقلابی، دنیاگرا و قدرتطلب شدهاند. خطر عافیتطلبی، دنیاگرایی و قدرتطلبی گروهها و شخصیتهای سیاسی- مذهبی جامعه انقلابی ایران، بزرگترین تهدید علیه انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی ارزیابی میشود. اکنون بخش قابل توجهی از گروهها و شخصیتهای با سابقه انقلابی، گرفتار آفت دنیاگرایی و قدرتطلبی شدهاند. بدون تردید اگر این جماعت استحاله شده و زاویه گرفته از مسیر اصلی انقلاب اسلامی و خط اسلام ناب محمدی (ص) که همانا خط امام (ره) و خط ولایت و ورهبری است، ماهیت واقعی خود را برای مردم آشکار سازد، هیچ خطری برای انقلاب و اسلام و جمهوری اسلامی نخواهد داشت. خطر آنان برای انقلاب و نظام دینی برآمده از آن، موقعی خواهد بود که این جماعت، در حالی که مسیر عوض کرده است، دم از اسلام، امام، ولایت و رهبری و انقلاب و مردم زده و با عوامفریبی، کشور و مردم را در مسیری متفاوت از خط امام (ره) به حرکت در آورد. اکنون چنین خطری در پیش روی اسلام ناب محمدی (ص) و نظام دینی قرار دارد. مردم مؤمن و انقلابی ایران، باید این خطر را جدی بگیرند. مردمی که انقلاب دینی و اسلامی را در ایران پدید آوردند و بر اساس انقلاب خود، مردمسالاری دینی را در کشور تأسیس نمودند، اکنون دشمن این نظام دینی، با نقاب و کولهباری از تجربه به صحنه آمده است. عجیب آنکه نظام سلطه و دشمنان بیرونی هم به این جریان نقابدار، چشم طمع و امید دوختهاند. از منظر حضرت امام (ره)، تفکر اسلام امریکایی، خطر و تهدید اصلی و جدی اسلام ناب محمدی (ص) است. طی 35 سال گذشته، هرگاه طرفداران و معتقدین به اسلام امریکایی در کشور ما آشکارا فعال شده و به صحنه آمدهاند، ملت انقلابی ایران، آنان را پس زده و منزوی ساخته است. بر همین اساس، این جریان با بهرهگیری از تجارب گذشته و به ویژه تجارب دوران اصلاحات، اکنون با نقاب و چهرهای پوشیده و مبدل وارد صحنه شده است.
در چنین شرایطی، بهتر آن است که مردم، به جای توجه به شعارها و ادعاها به عملکردها و رویکردها توجه کنند. اسلام سکولار رویکردی متفاوت از اسلام سیاسی و اسلام ناب و انقلابی دارد. اسلام سکولار از مصادیق برجسته اسلام امریکایی است. اکنون جریان معتقد به اسلام سکولار، با ادعای پیروی از امام (ره) و ولایت و رهبری در صحنه کشور فعال شده و اگر اندکی دقت کنیم آن گاه متوجه خواهیم شد که صدای پای سکولاریسم نقابدار میآید! این صداها در عرصه فرهنگی و عرصه سیاست خارجی آسانتر شنیده میشود.