نگاهی به جدول حمایتهای مالی بنیاد سینمایی فارابی و مرکز گسترش در یک سال اخیر
«سیاست ما کاملاً روشن است، کسانی که نسبت به انقلاب بیتفاوت هستند یا مخالف انقلاب هستند و فعالیت میکنند، قطعاً از حمایت ما برخوردار نیستند؛ البته اگر در چارچوب قانون فعالیت کنند، قضیه متفاوت است. اما در کل، مورد حمایت ما محسوب نمیشوند؛ کسی که با انقلاب رابطهای ندارد و یک فیلمی میسازد، وقتی فیلمش را نگاه میکنیم، میبینیم که با معیارهای ما منافاتی ندارد و امکان نمایش آن هم فراهم است، اما زمانی هست که ما در ساخت فیلمی مشارکت میکنیم و سهمی از خودمان را در آن فیلم قائل میشویم؛ در مورد این گونه افراد و این گونه فیلمها هیچ گونه کمک مادی نمیکنیم.»
جملههای بالا بخشی از اظهارات «علی جنتی» وزیر ارشاد در گفتوگو با خبرنگاران در حاشیهی اولین اجلاس سراسری مدیران کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استانهاست؛ وزیری که البته به بندبازی کلامی و گرفتن مواضع متناقض مشهور است؛ تا جاییکه در یک هفته، او قادر است هم له و هم علیه یک موضوع فرهنگی مثل ممیزی موضعگیری نماید و به تناسب رسانهای که از او سؤال میپرسد، پاسخش را تنظیم کند.
اما نکتهی جالب اینجاست که بر خلاف مواضع «اِعلامی» آقای وزیر، مواضع «اِعمالی» او اصلاً دچار این دوگانگی نیست و در عمل، آقای وزیر با جدیت مشغول حمایت شبانهروزی از جناح شبهروشنفکر در همهی عرصهها و بایکوت نیروها و مضامین است. تا جاییکه اعلام عدم حمایت «علی جنتی» از هنرمندان بیتفاوت و مخالف نسبت به انقلاب در روزهای اخیر را باید یک شوخی انتزاعی تلقی نمود که مابهازای انضمامی ندارد.
برای اثبات صدق این مدعا، کافی است تا لیست آثار مصوب دو بازوی حمایتی مهم وزارت ارشاد در حوزهی سینمای حرفهای و مستند و تجربی طی این مدت یکساله، بررسی گردد. بهویژه آنکه بنیاد سینمایی فارابی بهعنوان مهمترین بازوی حمایتی دولت در حوزهی سینمای حرفهای و مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی بهعنوان مهمترین بازوهای حمایتی این وزارتخانه در حوزهی آثار مستند و تجربی، گزارش عملکرد خود را پیش از این منتشر و در اختیار رسانهها قرار دادهاند.
به گزارش معاونت ارتباطات و امور رسانهای بنیاد سینمایی فارابی، از دی ماه 92 تا کنون 12 پروژه سینمایی را مورد حمایت و در 17 پروژه مشارکت داشته است.
بر پایهی این گزارش، پروژههای سینمایی:
اینجا خبری نیست (تهیهکننده: مرتضی شایسته، کارگردان: مصطفی شایسته)
آتش بس 2 (تهیهکننده: محمدنیک بین، کارگردان: تهمینه میلانی)
به بادبادکها شلیک نکنید (تهیهکننده و کارگردان: حسین قاسمی جامی)
شیفت شب (تهیهکننده و کارگردان: نیکی کریمی)
قول (تهیهکننده و کارگردان: محمدعلی طالبی)
مردی که اسب شد (تهیهکننده و کارگردان: علی اکبر ثقفی)
فرشتهها باهم میآیند (تهیهکننده: منوچهر محمدی، کارگردان: حامد محمدی)
دوباره پرواز خواهی کرد (تهیهکننده و کارگردان: هوشنگ درویشپور)
فراراز قلعه رودخان (تهیهکننده: حسن آقاکریمی، کارگردان: غلامرضا رمضانی)
پایان خدمت (تهیهکننده: حمید آخوندی)
تمشک (تهیهکننده و کارگردان: سامان سالور)
پنجاه قدم آخر (تهیهکننده: سعید سعدی، کارگردان: کیومرث پوراحمد)
از طریق اعطای وام مورد حمایت بنیاد سینمایی فارابی قرار گرفتهاند.
همچنین این بنیاد در تولید پروژههای سینمایی:
رخ دیوانه (تهیهکننده: بیتا منصوری، کارگردان: ابوالحسن داوودی)
جزیره رنگین (تهیهکننده و کارگردان: خسرو سینایی)
جنجال در عروسی (تهیهکننده: محمد احمدی، کارگردان: سیدرضا خطیبی)
حکایت عاشقی (تهیهکننده: مسعود جعفری جوزانی، کارگردان: احمدرضا رمضانزاده)
تراژدی (تهیهکننده: محمدحسن نجم، کارگردان: آزیتا موگویی)
شهر موشها 2 (تهیهکننده: منیژه حکمت و علی سرتیپی، کارگردان: مرضیه برومند)
فصل بلوغ (تهیهکننده: رضا جودی، کارگردان: رهبر قنبری)
با دیگران (تهیهکننده: امیر سمواتی، کارگردان ناصر ضمیری)
پرواز بادبادکها (تهیهکننده و کارگردان: علی قویتن)
ماهی گوشواره دار (تهیهکننده: کیومرث رکنی، کارگردان: علیرضا سعادت نیا)
دوران عاشقی (تهیهکننده و کارگردان: علیرضا رئیسیان)
زمان امن (تهیهکننده: محمد پیرهادی، کارگردان: بهروز افخمی)
پدر آن دیگری (تهیهکننده و کارگردان: یداله صمدی)
این سیب هم برای تو (تهیهکننده: محمد نشاط، کارگردان: سیروس الوند)
رویای من برزیل (تهیهکننده: علیرضا عزیزی و محمد حسین لطفی، کارگردان: محمد حسین لطیفی)
مشارکت دارد.
محمدرضا جعفری جلوه مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی
حال، با دیدن این لیست، نخست این سوال به ذهن خطور میکند که آیا افرادی همچون «تهمینه میلانی» (کارگردان آثاری چون «دو زن» و «نیمه پنهان» و «واکنش پنجم»)، «منیژه حکمت» (کارگردان فیلم غیراخلاقی «زندان زنان»)، «مصطفی شایسته» (کارگردان فیلم جنجالی «من همسرش هستم» با موضوع خیانت و تهیهکننده آثاری چون «مهمونی کامی»)، «نیکی کریمی» (کارگردان فیلم ضد قصاص «سوت پایان»)، «ابوالحسن داوودی» (کارگردان فیلم توقیفی «زادبوم»)، «علی اکبر ثقفی» (تهیهکننده فیلمهای سیاهی چون «همه چیز برای فروش» و «مرگ کسب و کار من است»)، «محمد علی طالبی» (کارگردان فیلمهای مشهور به گداگرافی همچون «کیسه برنج» و «چکمه» که با نشان دادن تصویر سیاه از جامعه ایران کل دنیا رو دور میزدند) و «علیرضا رئیسیان» (کارگردان فیلم «چهل سالگی» که توهین آشکار به همهِ دستاوردهای انقلاب محسوب میشود و نظام اسلامی را مایهی افسردگی جامعهی ایرانی در 30سال گذشته معرفی میکند)، در دایرهی افراد بیتفاوت نسبت به انقلاب و یا مخالف انقلاب میگنجند یا نه؟ قضاوت در این مورد را به مخاطبین وامیگذاریم.
از طرفی، به جز فیلم «بهروز افخمی» که گفته میشود در مورد ترور شهدای هستهای است، مسئولین بنیاد سینمایی فارابی باید پاسخ دهند که کدام یک از آثار لیست مذکور، به دغدغههای مهم و حساس این روزهای کشور و انقلاب مرتبطند؟ آیا نباید در میان بیش از سی فیلم مورد حمایت، تنها چند فیلم با موضوعات مرتبط با منافع ملی کشور وجود داشته باشد؟ چند فیلم مرتبط با انقلاب و دفاع مقدس (نه مثل «پنجاه قدم آخر» که تحریف آشکار تصویر جنگ هشت ساله است) توسط فارابی مورد حمایت قرار گرفته است؟ چند فیلم دینی؟ کدام یک از کارگردانان زیر مصداق «جناح مؤمن فرهنگی» هستند؟ سیروس الوند؟ سامان سالور؟ کیومرث پوراحمد؟ به جرأت میتوان گفت که حتی خود این افراد هم چنین ادعایی در مورد خود ندارند، اما ظاهراً بنیاد سینمایی فارابی این طور میپسندد که آنها را به واسطهی وامهای بدون بازگشت خود در دایرهی جناح مومن فرهنگی قرار دهد.
البته بدیهی است که در لیستهای این چنینی، نه امکان پذیر است و نه منطقی است که تمام آثار در حوزه دفاع مقدس یا انقلاب اسلامی و مسائل استراتژیک قرار گیرد و آثار کودک، کمدی، اجتماعی، ملودرامهای خانوادگی و ... نیز حتماً باید مشمول حمایتهای دولتی گردد، اما به نظر میرسد در این لیست، به هیچ وجه تعادل میان آثار مورد حمایت برقرار نشده است و در حالی که رقبای سینمای ایران، «آرگو» و «گلاب» و «سیصد» میسازند، بنیاد سینمایی فارابی به حمایت خود از فیلمهای حداکثر خنثی و بیخاصیت میبالد.
آیا مدیران فعلی فارابی به یاد ندارند که در دوران مسئولیت خود در وزارت ارشاد دولت نهم، بنیاد سینمایی فارابی را اینگونه تعریف کردند که یک بنیاد خیریه برای وامهای بدون بازگشت و یتیمخانهی سینمای شبهروشنفکری نیست و قرار است به تأثی از تجربههای باشکوه سینمای جهان همچون شرکتهای فیلمسازی «دیوید اُ سلزنیک»، جایی باشد برای طرحریزی و تولید پروژههای راهبردی و ویژه برای موضوعات مهم جمهوری اسلامی ایران؟! آیا عملکرد امروز با تعریف دیروزی مطابقت دارد؟
«پرینوش صنیعی» نویسنده کتاب «پدر آن دیگری»
از دیگرسو باید پرسید اصولاً چرا بنیاد سینمایی فارابی باید از فیلم «پدر آن دیگری» که اقتباس از رمانی به همین نام نوشته نویسنده مشهور فمینیست -«پرینوش صنیعی»- است، حمایت کند؟ یا اینکه کدامیک از فیلمهای «تراژدی»، «پرواز بادبادکها»، «پایان خدمت» و... آثاری در جهت ارزشهای انقلابی هستند؟ چرا در لیست فیلمهای مورد حمایت بنیاد سینمایی فارابی دو فیلم با موضوع «رحم اجارهای» («تمشک» و «با دیگران») وجود دارد، اما به جز یکی، دو مورد، خبری از موضوعات استراتژیک نظام در این لیست نیست؟ مدیران فارابی اولویتهای خود را بر چه اساس طراحی میکنند که در میان سی فیلم حمایت شده، سهم موضوعی مثل «رحم اجارهای» -آن هم با شیوه روایت و نگاه شبه روشنفکرانه- به دو فیلم میرسد؟
جالب آنکه در این لیست، جای خالی فیلمسازان کاربلد و متعهدی که چندین سال است با وجود داشتن فیلمنامه و موفقیت آثار قبلی، موفق به ساخت کارگردانی نشدهاند، کاملاً جلب توجه میکند؛ مثل «پرویز شیخطادی» (بعد از ساخت فیلم تحسینشدهی «روزهای زندگی» سه سال است که فیلمی نساخته است)، «مسعود نقاشزاده» (که بعد از ساخت فیلم دفاع مقدسی تحسینشدهی «کودک و فرشته» شش سال است که فیلمی نساخته است)، «بهزاد بهزادپور» (که پس از ساخت فیلم دفاع مقدسی «خداحافظ رفیق» 11 سال است که فیلمی نساخته است)، «احمد مرادپور» (که بعد از سریال دفاع مقدسی تحسینشدهی «رقص پرواز» با بازی «مهدی هاشمی»، هفت سال است که هیچ اثری را تولید نکرده و آخرین فیلم سینماییاش در سال 1378 ساخته شده است)، «جلیل سامان» (کارگردان سریالهای ماندگار «ارمغان تاریکی» و «پروانه» که بعد از ساخت فیلم سینمایی «وقت بودن» در سال 1388 هیچ فیلمی نساخته است)، «شهریار بحرانی» (که پس از ساخت «ملک سلیمان» که پرفروشترین فیلم سال 1388 شد تا امروز فیلمی نساخته است)، «روحالله سهرابی» (کارگردان فیلم دفاع مقدسی «خاکستر و برف» که سه سال است فیلمی نساخته است)، «سهیل سلیمی» (کارگردان فیلم ضدآمریکایی «فرشتگان قصاب» که دو سال است هیچ فیلمی نساخته است) و... .
اما ماجرا به همین جا هم ختم نمیشود. چرا که در لیست منتشر شده توسط بنیاد سینمایی فارابی در حالی که نام تعدادی از آثار ضعیف و خنثای حاضر در جشنواره سیودوم فجر همچون «تراژدی» و «تمشک» و «پایان خدمت» و... در میان حمایت شدهها دیده میشود، اثری از حمایت از آثار تولیدی ارزشی همین جشنواره همچون «خانهای کنار ابرها» (ساختهی سید جلال دهقانی اشکذری و برندهی دیپلم افتار بهترین فیلمنامه بخش نگاه نو) و «شیار143» (ساخته نرگس آبیار و فیلم برگزیده آرای مردمی و برنده دو سیمرغ بلورین از جشنواره فجر) یا حتی فیلم اجتماعی و شریفی همچون «آرایش غلیظ» هم نیست.
در دیگر سوی ماجرا، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی قرار دارد که مدتی است لیست آثار مصوب خود را روی سایت این مرکز قرار داده است. (اینجا): (جداول زیر، بیانگر مصوبات مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی از بهمن 92 تا سه ماهه نخست سال 93 است)
با نگاهی به این لیست و خلاصهی داستانها، چند موضوع در همین نگاه نخست جلب نظر میکند:
1-سهم آثار دفاع مقدسی و مرتبط با انقلاب، در این لیست فقط یک مستند است.
2-هیچ کس منکر اهمیت و جذابیت مستندهای اجتماعی و محیط زیستی نیست؛ ولی آیا نباید در تولیدات یک مرکز دولتی تناسبی میان مستندهای با موضوعات مرتبط با منافع ملی و مسائل استراتژیک و مستندهای اجتماعی و نقادانه و محیط زیستی وجود داشته باشد؟ آیا مطالبه ساخت یک مستند استراتژیک در برابر چهار مستند محیط زیستی یا مستند اجتماعی، خیلی ناعادلانه است؟
طرحهای مصوب اسفند 92
در این طرحهای مصوب، به هیچ یک از موضوعات استراتژیک کشور همچون بحث تحریمها، اقتصاد مقاومتی، افزایش جمعیت، مسائل جوانان، معضل مسکن، تاریخ انقلاب اسلامی، موضوع هستهای، خطر تکفیریها و ... پرداخته نشده است و در مقابل، در میان خلاصه طرحهای این مستندها، موضوعات جالبی مثل مانکنهای محله قلعه حسنخان، نقش کافه در زندگی مردم تهران در سالهای اخیر، تاریخ شکلگیری طبقه متوسط، قنات زارچ، جنگل قندقلو، تالاب سیرانگلی، زندگی سهراب شهید ثالث، فحاشیها و دست به یقه شدنهای روزانه شهروندان در سطح خیابانها و اماکن عمومی، پاتوقهای مردم ایران، گورستانهای تهران، بازار داغ خرید و فروش خانهھاى ابدى در قبرستانھاى تھران و ... دیده میشود. سوال اینجاست که بر چه اساسی دو مستند در مورد قبرستان و یا کافه گردی مردم تهران ساخته میشود، اما نوبت به موضوعاتی مثل ازدیاد نسل و اقتصاد مقاومتی و تحریم و معضل مسکن و انرژی هستهای نمیرسد؟
3-با وجود تأکیدات مقام معظم رهبری بر استفاده از جناح مؤمن فرهنگی، در میان فیلمسازان این لیست، حتی نام یک نفر از مستندسازان برگزیدهی جشنواره عمار یا مستندسازان شناختهشدهی ارزشی کشور دیده نمیشود. آن هم در حالی که جبهه فرهنگی انقلاب در حوزهی مستند، در سالهای اخیر مستندسازان خبرهای را به جامع مستندسازی کشور معرفی کرده است و با آثاری همچون «مشتی اسماعیل»، «فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه»، «آخرین روزهای زمستان» و... تمام جوایز جشنوارهها را درو کرده است. از همین رو، میتوان گفت نه تنها وعده وزیر مبنی بر عدم حمایت از هنرمندان بیتفاوت به انقلاب و یا ضد انقلاب اجرا نشده است، که حتی میتوان مدعی شد هنرمندان جبهه فرهنگی انقلاب خواسته یا ناخواسته فعلاً توسط نهادهای دولتی بایکوت شدهاند.
طرحهای مصوب اسفند 92
البته رئیس مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی در گفتگو با تسنیم، خود انصاف را ضمیمه حرفش میکند و در مورد این آثار مصوب مرکز تحت مدیریت خود میگوید: «حالا که با دید کلی نگاه میکنیم، میبینیم که تعداد مستندهای اجتماعی زیاد است اما در زمینه پرتره مفاخر فرهنگی فیلم کمی داریم یا تعداد فیلمهای دفاع مقدس کم است.» و در ادامه، قولهایی در مورد فراخوان ساخت آثار دفاع مقدس میدهد.
سید محمد مهدی طباطبائی نژاد مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی
به نظر میرسد مهمترین دفاعیه مدیران فارابی و مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی در مورد چنین گزارشهایی این باشد که آنها از میان طرحهای رسیده دست به انتخاب زدهاند و با انتخاب بهترین طرحهای دریافتی، نتیجه، همین لیستهایی است که منتشر شده است. اما پاسخ، خیلی ساده است. اگر قرار است مدیر فرهنگی، صرفاً از میان طرحهای دریافتی دست به انتخاب بزند و سفارش سوژه را اصولاً مورد توجه قرار ندهد، پس چه فرقی است میان نویسندهی این گزارش با مدیران فرهنگی؟ مگر نه اینکه هر کسی کمی با قوانین جمهوری اسلامی و خط قرمزها آشنا باشد، قادر است از میان طرحهای دریافتی، بهترین و بی مشکل ترین آثار را انتخاب کند؟ چنین مأموریت سادهای که دیگر نیاز به حمل عنوان پرطمطراق مدیر فرهنگی و نهادهای عریض و طویل ندارد.
و این خلاصهای است از وضعیت حمایت مالی وزارت ارشاد از هنرمندان حوزهی سینما و مستند. یک بار دیگر جملهی وزیر را مرور میکنیم: «کسی که با انقلاب رابطهای ندارد و یک فیلمی میسازد، وقتی فیلمش را نگاه میکنیم، میبینیم که با معیارهای ما منافاتی ندارد و امکان نمایش آن هم فراهم است، اما زمانی هست که ما در ساخت فیلمی مشارکت میکنیم و سهمی از خودمان را در آن فیلم قائل میشویم؛ در مورد اینگونه افراد و اینگونه فیلمها هیچگونه کمک مادی نمیکنیم.»
با این اوصاف آیا نمیتوان از تعبیر «بندبازی کلامی» برای مواضع وزیر ارشاد دولت راستگویان استفاده کرد؟ چرا سیاستهای اِعمالی وزارت ارشاد تا این حد دور از سیاستهای اِعلامی آن است؟
منبع: رجانیوز