اهداف پروژه قداستزدایی از امام خمینی(ره) چیست؟
اخیرا مشاهده شده در برخی شبکههای اجتماعی فیلترشده و غیرفیلتر شده،مطالب موهنی درباره امام خمینی (ره)، مرحوم علی شریعتی،آیت الله جنتی و ...به صورت سازماندهی شده منتشر میشود. این اقدامات توهین آمیز که در لفافه طنزپردازی صورت میگیرد انسان را به یاد یک مصراع شعر میاندازد که "مه فشاند نور و سگ عوعو کند..."
تاریخ مشحون از روایتها و رویدادهایی است که اقدامات تقدس زدا، دست بر قضا مسبب تقدس زایی یا زایش قداستی افزون بوده اند. به عنوان نمونه، توهین به شخص پیامبر اسلام از سوی نویسنده دانمارکی، سبب گرویدن افراد زیادی از اقصی نقاط جهان به دین اسلام شد؛ مظلومیت پیامبر اسلام(ص) از یک سو و متوجه شدن مضاعف افکار عمومی جهان به شخصیت ایشان، نکته مثبت و حسن اتفاق آن توهین موهن و شنیع بود. توهین به امام عظیمالشان (ره) نیز از این حیث مستثنی نیست و به طریقی مشابه، دنیا را متوجه انقلاب اسلامی، مظلومیت و نیز ارزشهای آن خواهد نمود.
همچنانکه توهین گروه داعش به رهبری انقلاب و نیز دشمنی آنان با انقلاب اسلامی، یک حسن اتفاق در افکار عمومی جهان برای ایران، از باب «تعرف الاشیاء باضدادها» خواهد بود.
امام (ره) فرزند خلف رسول خدا و همچنین جانشین خلف او در ولایت، چون ماهی که نور خویش را از خورشید نبوت و مقام رفیع رسول الله می گیرد، نیز بی تردید نه تنها امروز، که فردا و فرداها هم مورد هجمه و توهین قرار خواهد گرفت. کما اینکه پیش از این نیز حتی کاریکاتور ایشان در سایت های تحلیلی و شبکه های ماهواره ای سلطنت طلب و منافقین نشان داده شده و می شود.
سوسن شریعتی به درستی به مسئله هجوم سازمان دهی شده به شخصیت پدرش در شبکههای مجازی اشاره و اذعان می دارد که طنزها گزندی به شریعتی وارد نمی کند: «شریعتی در این میان، اگر اسطوره نباشد که خب با این طنزها نمیشکند و اگر هم اسطوره باشد که با این توطئهها اسطوره را نمیشود، سرنگون کرد...»
وی طی یادداشتی در واکنش به طنزهای بیرویه و توهین آمیزی که رواج پیدا کرده، به درستی بر این نکته انگشت تأکید می نهد که شریعتی را بیشتر مخالفان او اسطوره کردهاند. نه موافقانش و نه تنها درباره شریعتی، که درباره هر شخصی دیگری تلاش اسطورهزدایانه، نه تنها به اسطورهزدایی منجر نمیشود، بلکه میتواند اسطوره را با تولید و تجدید سازد.
از تکفیریها تا صهیونیستها و هالیوود؛ مأموریتی علیه مقدسات اسلامی
تکفیریها در سوریه و عراق و رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی به دنبال قداستزدایی از مساجد و مسجدالاقصی هستند و امروز میبینیم که سیاستهای و برنامههای صهیونیستها برای مسجدالاقصی با چند هدف دنبال میشود، مهمتر از همه این که قداست این مسجد را در میان مسلمانان کمرنگ کنند. اما آیا قداست این مسجد کم شده است؟ یا تنها آبروی صهیونیستها بیش از پیش بر باد رفته است؟ هر وجدان بیدار و ذهن منصفی بر بی آبرویی صهیونیسم صحه خواهد گذاشت.
مصداق بارز قداستزدایی در دنیای امروز، هالیوود است. فیلمسازان هالیوود با سوءاستفاده از علائق مذهبی مردم به پیشوایان دینیشان، در درجه نخست نیات و اهداف سودجویانه خود را از قبل ساخت این فیلمها پیگیری کرده و پس از آن به قلب چهره پاک اولیای الهی و آلودن آنها در تصاویری که بر پرده میبردند، پرداختهاند ومیپردازند. فیالمثل حضرت موسی (ع) در اوایل فیلم «ده فرماب» به کارگردانی "سیسیل ب.دومیل" بیشتر جوانی عاشق پیشه و اشراف زاده است، خصوصاً با چهره و فیزیک "چارلتن هستن" که سوپراستار آن روزهای هالیوود بود و کم نیستند، پیامبرانی که هالیوود سعی کرد، روی پرده سینما چهره آنان را مخدوش کند.
شاید نمایش دادن چهره معصومین و پیامبران در سینمای هالیوود به قداست زدایی پنهان منجر شود، اما پرواضح است که توهین و اهانت به ساحت قدسی این بزرگان از سوی هر کس و گروهی که باشد، خدشهای بر قداست ایشان وارد نخواهد ساخت. به همین طریق، توهین به ساحت قدسی حضرت امام (ره) نیز تنها بر سیهرویی هتاکان خواهد افزود و بر این که امام (ره)، هنوز هست و بزرگترین دشمن دشمنان اسلام و راستی است.
با وجود این اقدامات اما دین گرایی در همان غرب هم بیشتر گشته است. آنچه که مسلم است گرایش امروز جامعه غرب به سوی مضامین و باورهای دینی انکار ناپذیر است، فقط یک دلیل اثبات این مدعا استقبالی است که سه سال گذشته از فیلم «مصائب مسیح» مل گیبسن به عمل آمد و آن را در رده هشتم پرفروش ترین فیلمهای تاریخ سینما حتی بالاتر از سری «ایندیانا جونز»ها قرار داد. این درحالی بود که پیش از آن به کرات درباره زندگی و به صلیب کشیده شدن حضرت عیسی مسیح (ع) فیلم ساخته شده بود.
چرایی توطئه
در تحلیل یک اتفاق، می توان آن را در سه سبد ممکن نهاد: 1. پروسه 2. پروژه 3. پدیده
پروسه اشاره به طبیعی بودن و جریانی بودن آن هم از نوع ریشهدار و با عمر طولانی و نیز بدون مدیریت و اتاق فکر دارد، اما پروژه اشاره به طراحی شدن یا رخ دادن برنامهریزی شده داد. منظور از پدیده بودن یک چیز زایش طبیعی چیزی بدون برنامه قبلی اما همزمان بدون پیشینه و جریانی در پس آن است.
با کمی تأمل و با توجه به ظهور بی مقدمه و وسیع و هماهنگ و نیز تشابه متون توهین به ساحت امام (ره) می توان اطمینان داشت که پشت پرده یک اتاق فکر یا اتاق های فکری وجود دارد که جدی تر از همیشه در پی امام زدایی و قداست شکنی از امام (ره) هستند. اما این پروژه نه صرفا به قصد تخریب امام (ره) که به قصد تضعیف نظام و جایگاه رهبری تا سکولارکردن نقش آن نیز طراحی شده است. اقدام قضایی و امنیتی در قبال مسببان اشاعه این دست توهینها، حداقل وظیفه ای است که بیش از همه متوجه نیروهای رسمی مسؤول امر است.
حقیقت و واقعیت آن است که امام (ره) آن چنان در قلب ملت ایران جای گرفته که این جریان از طریق نفاق و ایجاد فتنه در جامعه به دنبال تحقق خواسته خود است. اما این امر، به هیچ وجه نفی کننده مسؤولیت متولیان و نهادهایی چون «موسسه نشر و تنظیم آثار امام(ره)» که در موارد اینچنین تاکنون ساکت بودهاند، نیست.
این اقدامات ادامه پروژه شکست خورده فتنه 88 است. پاره کردن تمثال مبارک حضرت امام خمینی (ره) در روز شانزدهم آذر 1388در دانشگاه تهران از سوی برخی افراد فریبخورده، تنها یک نشانه آشکار و برجسته از این قبیل اهانتها بود؛ اهانتهایی که براساس یک برنامه از قبل طراحی شده، هدفی جز حذف خمینی کبیر از عرصه زندگی سیاسی ملت ایران دنبال نمیکند.