استفاده از یک ابزار فرهنگی برای ترویج ضد فرهنگ
این روزها حال و هوای بازار کتاب چندان خوب نیست. حال و هوای خراب به جان ناشران و کتابفروشیها هم افتاده و برخی تعطیل و برخی دیگر نیمه تعطیلشدهاند.
هرچند برخی از مردم بالا بودن قیمت کتب را دلیل اصلی پایین بودن سرانه مطالعه در ایران معرفی میکنند، اما کارشناسان با این نظریه موافق نیستند و آن را تنها بهانهای برای بیرونقی کتابفروشیها میدانند.
البته در این مجال به دنبال تحلیل و بررسی چرایی پایین بودن سرانه مطالعه در ایران نیستیم. اما نکته جالبتوجه در کنار کسادی بازار کتاب و عدم استقبال مردم از مطالعه، دستوپا زدن برخی انتشاراتیها برای جذب مخاطب است.
دستوپا زدن ازآنجهت که طی چند سال اخیر شاهد انتشار برخی کتب با مضامین غیراخلاقی از سوی برخی ناشران و فروش آنها بهصورت زیرزمینی و در حاشیه خیابانها بودهایم. این اتفاق در حالی است که در سالهای اخیر یافتن کتب مسئلهدار و بعضاً بددین و ضدانقلابی بسیار سادهتر از فلان کتاب درسی و دانشگاهی است!
برای یافتن چنین کتابهایی کار چندان سختی پیش رو ندارید. فقط کافی است یک روز وقت بگذارید و به اطراف میدان انقلاب و خیابان اطراف آن بروید. هرچند پیشازاین بهواسطه واقعشدن دانشگاه تهران در خیابان انقلاب از آن بهعنوان یکی از فرهنگیترین خیابانهای تهران نامبرده میشد. اما این روزها با قدم زدن در همان خیابان فرهنگی بهراحتی میتوانید لیستی کامل از کتب غیرفرهنگی و بعضاً ضد فرهنگی را تهیه و خریداری نمایید!
اما تعجب شما زمانی بیشتر برانگیخته میشود که تمامی این اتفاقات بدون هیچ مزاحمتی صورت میگیرد و مراجع قانونی هیچ برخوردی با فروش چنین کتابهایی ترتیب نمیدهند.
اوج فاجعه رازمانی بیشتر میتوانی حس کنی که اکثر مشتریان دستفروشهای «انقلاب» را جوانان و نوجوانان تشکیل میدهند و متأسفانه اکثراً بهواسطه اقتضائات سنی به دنبال کتب «غیرمجاز و جنسی» میگردند.
نگاهی گذرا به برخی کتب منتشرشده که انحرافات جنسی را به ذهن مخاطب (مخصوصاً جوانان) تزریق میکند بهخوبی نشان میدهد که با رواج چنین کتبی آیندهای وحشتناک در انتظار نسل آینده خواهد بود.
نمونهای از انتشار کتب جنسی در سالهای گذشته
ضمن عذرخواهی از مخاطبان در ذیل به بخشی از محتویات برخی کتب غیراخلاقی اشاره میشود (این مطالب بهصورت وسیع و گسترده پیشازاین در خبرگزاری فارس منتشرشده بود):
پسر توی پژو جلوم شیشه را میکشد پایین و انگار یک چیزی به دختر توی پژو کناری اش میگوید. دختره یک بی… گنده بهش میدهد . پسر از خنده غش میکند. فکر میکنم به جهنم که حالا دخترها اینقدر راحت بی… میدهند و پسرها این قدر راحت از بی… دخترها حال میکنند…
***
باران چنان میبارید … راه باریکهای ما را از میان درختها میبرد. خیس بودیم و گرم بود.
گفت: حالا میذاری ببوسمت؟
ایستادم و نگاهش کردم.
رفت: حالا که نگاه کردی دیگه نمیخواد! …
گفت: پیراهنتو دربیار بذار تنت بارون بخوره.
پیراهنم را در آوردم. باران بر شانههایم میکوبید.
تو چی؟
پبراهنش را درآورد و دست کشید روی …. باران بر آنها میبارید و …ها همچون کله بچه گربهای از زیر دستش سر بیرون آوردند. دستش را که به تمامی برداشت، نگاهم همراه قطرههای باران از …. لغزید.
همه آثار کتاب های غیراخلاقی و جنسی از زبان دکتر ایمانی
دکتر محسن ایمانی روانشناس و عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس در خصوص آسیبهایی که کتابهای غیراخلاقی برای جامعه جوان به همراه دارد میگوید: «کتب غیراخلاقی میتوانند مسائل و مشکلات زیادی را به همراه داشته باشند و بهطورقطع در سایهی مطالعه این نوع کتابها، آسیبهای زیادی به فرد و جامعه متحمل خواهد شد. بعضی از این کتابها میتوانند محتواهای جنسی داشته باشند و مطالعه این نوع کتابها با تم جنسی ازاینجهت برای جوانان و نوجوانان مضر است که تحریکات درونی را در آنها به وجود میآورد و باعث انحرافات جنسی در آنها شده و موجب میگردد که فرد دچار مشکلاتی مثل خود ارضایی شود و فشار روحی بر او وارد گردد. برخی از این رمانهای انحرافی، باعث میشود که جوانان و نوجوانان به دنبال ماجراهای عشقی بروند و دغدغه درس خواندن و ادامه تحصیل در آنها کاهش پیداکرده و دچار افت تحصیلی شوند و نگرانی زیادی بدینوسیله در خانواده آنها ایجاد شود.»
ایمانی بابیان اینکه خواندن بسیاری از این کتابهای غیراخلاقی خودکشی و افسردگی را تبلیغ میکند، گفت: «کتاب نویسندگانی چون صادق هدایت و دیوان اشعار فروغ فرخزاد و ایرج میرزا که بهراحتی در دسترس جوانان قرار میگیرد بهطورقطع انحرافاتی را در آنها ایجاد خواهد کرد و احساس یأس و ناامیدی را در آنها افزایش میدهد و وقتی یک جوان کتاب نویسندهای را میخواند که خودکشی کرده پیام خودکشی و ناامیدی را دریافت میکند. »
عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس در ادامه از مسئولین درخواست کرد که نظارت بیشتری را به عرضه مستقیم و غیرمستقیم کتب غیراخلاقی اختصاص دهند و یادآور شد: «برخی از این کتابها توسط برخی از انتشاراتها به چاپ میرسد و این موضوع نشان میدهد که مسئولین دقتی در این زمینه نداشته و یا فردی که باید این کتابها را تأیید میکرده، سهلانگاری کرده و یا حساسیت لازم در این زمینه را نداشته است که در این زمینه انتظار میرود قبل از پخش این کتاب در سطح کشور مسئولین اقدامات لازم را برای عدم دسترسی جامعه به کتاب موردنظر انجام دهند.»
آیا جلوگیری از فروش کتب غیراخلاقی یک تندوری یا اقدام سیاسی است؟!
هرچند به اذعان اکثر کارشناسان امور جوانان و نوجوانان برخورد قانونی و جلوگیری از چاپ و نشر چنین کتبی لازم و ضروری است، اما در این بین هستند افرادی که از چنین اقداماتی آشفته شده و حتی امروز به دنبال حذف ممیزی کتاب هستند و آن را یک اقدام سیاسی میخوانند.
برای بررسی این نظریه که آیا بهراستی ممیزی کتاب یک اقدام سیاسی است یا یک کار مثبت فرهنگی؛ بهتر است تأملی گذرا به قوانین برخی کشورهای همیشه مدعی دموکراسی یعنی آمریکا، انگلیس در حوزه نشر کتاب داشته باشیم.
سانسور کتاب در آمریکا
در آمریکا یکی از مهمترین قوانین ممیزی به سال 1873 میلادی بازمیگردد. در این قانون موسوم به "کامستاک" – آنتونی کام ستاک از فعالان اجتماعی شهر نیویورک در تدوین این قانون نقش اساسی ایفا نموده است - در کنگره این کشور به تصویب رسید که بر اساس آن فروش کتاب با محتوای غیراخلاقی ممنوع اعلام شد.
اما میتوان آغاز ممیزی کتاب در آمریکا در سده اخیر را به سال 1930 و ممنوعیت انتشار کتاب "خوشههای خشم" نوشته نویسنده مشهور، جان اشتاین بک دانست. در این سال دادگاهی در کالیفرنیا از توزیع این کتاب در کتابخانهها و مدارس جلوگیری نمود. کتاب خوشههای خشم به داستان بیعدالتیها و زندگی فلاکتبار خانوادهای آمریکایی میپردازد.
سانسور کتاب در انگلیس
سانسور و قوانین مرتبط به آن در انگلیس نیز پیشینهای قدیمی داشته و تغییر و تحول بسیاری را به خود دیده است. قوانین موسوم به "وقاحت" (Obscenity Laws) در حوزه نشر این کشور از چاپ و انتشار کتابهای مرتبط با موضوعات غیراخلاقی جلوگیری میکنند. سال 1727 میلادی و زمانی که انتشارات "ادموند کورل" به علت انتشار کتابی غیراخلاقی محکوم گردید را اولین نمونه در تاریخ انگلیس در این خصوص ذکر کردهاند.
در سال 1959 میلادی قانون وقاحت موردبازنگری قرارگرفته و انتشار هر مطلبی که شامل موارد غیراخلاقی باشد فرد انتشاردهنده، سازمان و... با محکومیت مواجه میشدند. این مطالب شامل مکتوب و غیر مکتوب بودند. این قانون با قانون قبلی که از سال 1857 تغییر نکرده بود جایگزین گردید و موارد غیراخلاقی و همچنین محکومیتها در آن بهخوبی تشریح گردیدند که تا به امروز نیز کاربرد دارد.
اما در کنار موضوعات غیراخلاقی مطالبی که منجر به تهدید امنیت ملی کشور نیز شود از انتشار آنها در انگلیس جلوگیری به عمل میآید. شاید مهمترین پرونده در این خصوص که عدم مجوز جهت انتشار آن در انگلیس بسیار با سروصدا و واکنش مطبوعات مواجه گردید کتاب "شکار جاسوس" اثر پیتر رایت از افسران سابق سازمان امنیت داخلی انگلیس بود که در سال 1985 میلادی به وقوع پیوست.
سانسور کتاب در فرانسه
سانسور، بازنگری و توقیف کتب در فرانسه تاریخی به قدمت قرونوسطا دارد. کشوری که خود را مهد دموکراسی و آزادی بیان قلمداد میکند از بنیانگذاران قوانین سانسور بوده است.
در آن سالها با فشار کلیسا و دستور پادشاهان فرانسه کار بازنگری و انتشار کتابهای مذهبی به نهادهایی خاص واگذار میگردید. در سال 1521 میلادی "فرانسیس " پادشاه وقت فرانسه دستور داد تا تمامی کتب مذهبی بایستی توسط دانشکدههای دینی خواندهشده و مورد تائید قرار بگیرند. در طی قرون 16تا 18 میلادی نیز سانسور به اشکال مختلف و توسط نهادهای مختلف حکومتی در فرانسه انجام میگرفت.
قوانین مرتبط با سانسور در سال 1958 میلادی و هزمان با جمهوری پنجم فرانسه ملغی اعلام گردید، اما کماکان موارد توقیف کتب و روزنامهها در این کشور مشاهده میشود. بهعنوان نمونه در خلال جنگ فرانسه و الجزایر 1954-1962 میلادی و با توجه به قانون وضعیت بحرانی دولت فرانسه اجازه داشت تا اخبار روزنامهها را موردبازنگری قرار دهد.
سانسور کتاب در آلمان
در آلمان نیز بنا بر دورههای مختلف نظامهای مسلط در این کشور، قوانین سانسور متفاوت بوده است. در دوره امپراتوری آلمان 1871 – 1918 تمامی رسانههای این کشور بهنوعی تحت کنترل سیستم پادشاهی قرار داشته است. با آغاز جنگ جهانی اول و با توجه به فضای نظامی در کشور، سیستم ارتش باهدف حمایت از نیروهای نظامی، سانسور رسانهها را در دستور کار خود قرارداد.
در دوران حکومت نازیها بر آلمان نیز سانسور بهصورت بسیار جدی اعمال گردیده و وظیفه آن بر عهده وزیر رسانه آن زمان هیتلر قرار داشت. تمامی رسانهها از قبیل مکتوب، موسیقی، روزنامه و سایر موارد در برنامه سانسور و بازنگری قرار داشتند.
پس از اتمام جنگ جهانی دوم و در آلمان غربی توسط قوای اشغالگر متفقین سانسور رسانهها برنامهریزی و اجرا میشد. در این دوران بسیاری از کتابهای نویسندگان آلمانی تخریب و از بین برده شد. با آغاز دوران جمهوری فدرال آلمان بسیاری از قوانین و روشهای سانسور در این کشور ملغی گردید. اما کماکان برخی قوانین محدودکننده در خصوص گروههای خاص سیاسی و مطالب منتشرشده توسط ایشان اعمال میگردد.
با این اوصاف باید بار دیگر این سؤال را از مخالفان ممیزی کتب غیراخلاقی در داخل کشور پرسید که آیا هنوز هم جلوگیری از انحراف جامعه جوان را یک اقدام سیاسی و تندروی میدانند یا در پشت پرده انتشار چنین کتبی، سودهایی کلان به جیب میزنند که اینگونه برای عدم ممیزیشان سینه میدرند!
منبع: فرهنگ نیوز