اظهارات عجیب و فرار به جلوی حسن روحانی در نخستین حضور انتخاباتی خود در سیما، منجر به واکنش های متعددی به او شده است.
مهم ترین این واکنش ها مربوط به اظهارات پدر شهید احمدی روشن بود که طی گفتگویی اعلام کرد اظهارات روحانی دل خانواده شهدا را خون کرده است و روحانی با فرافکنی می خواهد اشتباهات خود را به گردن دیگران بیندازد.
این در حالی است که چندی قبل دکتر علی باقری معاون دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان با حضور در دانشگاه تهران و در اظهاراتی در جمع دانشجویان این دانشگاه؛ توضیحات مفصلی پیرامون اقدامات حسن روحانی و تیم زیر نظر وی در دوره حضور در شورای عالی امنیت ملی کشور ارائه داده بود.
نظر به اهمیت سخنان دکتر باقری و تشریح اقدامات غیر هماهنگ حسن روحانی با رهبر انقلاب در مدیریت پرونده هسته ای در سالهای دوم خرداد، رجانیوز متن کامل این اظهارات را برای ثبت در تاریخ منتشر میکند:
فیلم بخشی از سخنان علی باقری راجع به تفاوت موضع رهبری و عملکرد تیم مذاکره کننده ایرانی و کوتاه آمدن آنها در برابر زیاده خواهی سه کشور اروپایی:
زاویه غیر قابل انکار عملکرد تیم مذاکره کننده به ریاست حسن روحانی با خواست و نظر رهبر انقلاب+دانلود (23MB)
روایت حسن روحانی از رفتار سه کشور اروپایی و خاطره البرادعی از پیشنهاد اروپاییها+ دانلود (23MB)
متن سخنرانی:
بسم الله الرحمن الرحیم
ما با واقعیتی در مورد انرژی هسته ای از ده سال پیش روبرو هستیم. و در این قضیه دو رویکرد، دو گفتمان و دو نگاه در طول این ده سال تجربه شده است. و هردو نگاه و نگرش، سازش و مقاومت، پیامد هایی داشته است. دنبال این هستیم تا پیامدهای رویکرد سازش و مقاومت را بررسی کنیم. و بر همین اساس می خواهیم به بعضی سوالات و ابهامات اساسی پاسخ دهیم. البته براساس مستنداتی که وجود دارد نه براساس تحلیل ها ی شخصی. که برخی از آن ها را اشاره می کنم. با توجه به صحبت آقا در نوروز امسال در مورد اینکه دولت بعدی باید ضعف های دولت قبل را نداشته باشد و نقاط مثبت این دولت را داشته باشد. به هر حال مسئلهی هسته ای می تواند به عنوان یک case study زنده و شفاف باشد. تا بفهمیم نقاط قوت کدام است و نقاط ضعف چیست. تا بعضی به خاطر ناآگاهی ها یا تمایلات جناحی، شکست ها و پسرفت ها را به عنوان مذاکره و تعامل و گفت وگو و پیشرفت معرفی نکنند و پیشرفت ها را سرسختی و لجاجت و یکدندگی قلمداد نکنند.
طبیعتاً وقتی به گذشته نگاه میکنیم. به مذاکره ایران با سه کشور اروپایی در زمان دولت اصلاحات باید بپردازیم که مسئول آن دبیر اسبق شورای امنیت ملی بوده است و اگر اسمی از ایشان برده میشود بخاطر مسئولیت ایشان و کتابی است که توسط ایشان به چاپ رسیده است است. و هیچ بحث شخصی با ایشان یا هر کس دیگری در این جلسه نخواهیم داشت. و همچنین تیمی که همراه ایشان بوده است، که افرادش هم مشخص است و آن ها هم نسبت به مذاکرات مسئولیت دارند. همان طور که روند کنونی مشخص است. و اکنون مسئولیت مذاکرات، با آقای جلیلی هست.
سوالات مطــرح شده:
1) یکی این است که روند گذشته تحت نظر و اشراف و تایید رهبری بوده است یا نه؟ اگر بوده، چگونه بوده است و حد و حدودش چقدر است؟ چون کسانی که متولی مذاکرات در گذشته بودند برای اینکه ناکامیها را توجبه کنند، به صورت ظالمانه آنها را به سران و مقامات عالی نظام منصوب میکنند.
2) آیا روند گذشته موفق بوده است یا نه؟ فارغ از اینکه این روند سازش بوده است یا تعامل یا گفت وگو یا هر اسم دیگر.
3) سوال بعدی این است که در گذشته آیا واقعا با سه کشور اروپایی مذاکراتی انجام شده است یا نه؟
4) آیا در گذشته امتیازاتی از طرف اروپایی گرفته شده است یا نه؟ چون بعضا گفته میشود اروپاییها به تعهدات خود عمل نکرده اند، قبل از اینکه به این سوال پاسخ بدهیم باید ببینیم آیا اروپاییها اصلا تعهدی داشته اند یا خیر؟ آیا در گذشته منافع ملت ما تامین شده است یا خیر؟
به نظر بنده کار آن دوره، محصول دوران سازندگی واصلاحات بود و این دو دوره باید به نتایج آن افتخار کنند یا مسئولیت اش را بپذیرند. چرا که اعضای تیم مذاکره کننده در دوران اصلاحات و هم در دوران سازندگی مسئولیت های مهمی در سیاست خارجه داشتند.
نکته دوم که نمی خواهیم به آن بپردازیم تحلیل کتاب بیش از 1000 صفحه ای است که مسئول اسبق تیم مذاکرات نوشته اند. البته از این کتاب در بجث امروز بهره برداری تاریخی خواهد شد. چرا که سندی است که ایشان مطرح
کرده اند و چون خود مویسنده مدعی آن دوران هستند، پس مشخصا این کتاب برای ایشان و آن جریان قابلیت استناد خواهد داشت. و اما آیا انتشار این کتاب درست بوده است یا خیر؟ آیا تمام موارد این کتاب درست است یا خیر؟ آیا موارد خلاف در آن وجود دارد یا خیر؟ بحثی نیست که در اینجا به آن بپردازیم. هر چند قابل بحث است.
براین اساس بحث ما دو قسمت خواهد داشت: یکی مروری بر مذاکراتی که نزدیک به سه سال که با کشورهای اروپایی داشتیم. که در این قسمت برای اینکه حرف وحدیثی باقی نماند، تمامی مستندات ما براساس همین کتاب خواهد بود. نه به این دلیل که سند یا جرف دیگری وجود نداشته باشد، بلکه برای این که بحث اقناعی باشد و ادعایی باقی نماند.
نکته دیگر این که در این جلسه ناگفته ای نخواهیم داشت. بیشتر، بحث در مورد ناشنیده هاست. چون همهی مسائل گفته شده است. و این ها واقعیاتی است که در عرصه سیاست خارجه ما وحود داشته است وچند سالی است که ما با آنها درگیریم ولی هنوز نشنیده باقی مانده است.
نکته آخر این است که از برخی ابهامات پرده خواهیم برداشت. بعضی افراد، مخصوصا این ایام که دوران جولان افکار مختلف سیاسی بخاطر انتخابات است، می خواهند با بیان برخی نکات مبهم، در روند مقاومتی، انحراف ایجاد بکنند. می خواهند بازگشت به دوره گذشته را توجیه و تایید بکنند. که یا اطلاع ندارند یا اگر اطلاع دارند و عمدی هست، در همان مسیری هستند که روند قبلی بود.
باید این واقعیت روشن شود، مخصوصا برای جامعه نخبهی ما. چگونه بعضی، این روزها می گویند: می توانیم غنی سازی 20 درصد را داشته باشیم و با قطع نامه هم مواجه نشویم. باید ببینیم واقعیت ها چیست. و دوستانی که این مباحث را مطرح می کنند اگر این اظهار نظرات با اشراف و اطلاع همراه هست، باید در نوع نگاه آنها به منافع ملی با توجه به سابقه شان، تردید کرد.
تاکید می کنیم که بحث های ما در مورد مذاکره با سه کشور اروپایی براساس مستندات کتاب با عنوان "دیپلماسی امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای" دنبال می شود.
آغاز مطـرح شدن مساله هسـتهای ایران
موضوع هسته ای با مصاحبه یکی از اعضای منافقین در سال 81 در واشنگتن، که ادعا کرد ایران فعالیت هسته ای مخفی دارد، شروع شد.
حدود یک سال بعد در 15مرداد 82، وزرای خارجهی سه کشور انگلیس، آلمان و فرانسه نامه ای به ایران می نویسند و می خواهند که ایران پروتکل الحاقی را بپذیرد و تمامی فعالیت های هسته ای را تعلیق کند. در همین مقطع ایران دو کار را انجام می دهد: توسط رییس جمهور وقت، نگاه مثبت ایران را در مورد پذیرش پروتکل مطرح می شود و اعلام رسمی به آژانس برای مذاکره برای پذیرش پروتکل صورت می گیرد.
در 21 شهریور همان سال، دقیقا 18 روز بعد از نمایش رویکرد تعاملی، این سه کشور اروپایی اولین قطع نامه علیه فعالیت های هستهای جمهوری اسلامی ایران را به شورای حکام میدهند و با اجماع به تصویب می رسانند.
مشخص است که در مجامع بین المللی باید چند کشور بانی و پیشنهاد دهنده قطع نامه باشند، که در اینجا این سه کشور بانی شدند. در قطع نامه دو بحث عمده وجود داشت: یکی تعلیق فعالیتها و باز فرآوری است و دیگری اجرای بدون قید و شرط پروتکل تا زمانی که بخواهد به تصویب برسد.
مذاکرات سعــدآباد
بعد از این رویکرد تقابلی اروپایی ها، با طرف ایرانی وارد مذاکره میشود. که نتیجه این مذاکرات قرارداد سعدآباد میشود. توجیهی که برای شروع مذاکرات میآورند، رهانیدن ایران از خطر ورود به شورای امنیت، و دوم تن دادن به مواردی کمتر از آنچه در قطع نامه شورای حکام به تصویب رسیده بود، است. که باید دید که آیا به این هدف رسیدیم یا خیر؟
تعهدات ایران:
1)به رژیم عدم اشاعه متعهد شود. که معاهده ان. پی. تی تنها یکی از معاهدات این رژیم هاست، که ایران عضو بود. و با پدیرفتن این تعهد، همه تکالیف مربوط به این رژیم را پذیرفتیم، بدون اینکه از حقوق آن برخوردار شویم.
2) متعهد می شویم که پروتکل الحاقی را امضا کنیم.
3) فرآیند تصویب پروتکل الحاقی را آغاز کنیم.
4)اینکه تا زمان تصویب پروتکل آن را اجرا کنیم.
5)متعهد به تعلیق همه فرآیندهای غنی سازی با توجه به تعریف آژانس می شویم.
تعهدات 3 کشور اروپایی:
1)حق ایران در برخورداری از استفاده صلح آمیز انرژی هسته ایی مطابق با
ان. پی. تی را شناسایی کنند.
(دقت کنید اروپایی ها در اینجا حقوق ایران در معاهده ان. پی. تی را به رسمیت نشناختند. در واقع این کلمه برخورداری، قیدی است که در این جمله زده شده است. و حقوق ما را محدود می کند.)
2) وضعیت کنونی در شورای حکام مورد بررسی و رسیدگی قرار گیرد.
( تعهد خاصی نیست چرا که شورای حکام این کار را انجام می داد.)
4) طرف غربی در صورت رفع نگرانی های بین المللی، انتظار ایران برای دستیابی آسانتر به فن آوری مدرن را تایید می کنند.
( اما نه برای رفع این نگرانی معیار مشخصی ذکر شده است و نه چگونگی رفع آن مشخص. و هیچ ساز وکار و قاعده ای وجود ندارد. یعنی تعهد اروپا، تایید انتظار ایرانی ها برای رسیدن به فن آوری مدرن است. نه این که تکنولوژی را در اختیار ایران قرار دهند.)
نتیجه سعــدآباد: در واقع دو هدفی که ایرانی ها از مذاکرات سعد آباد داشتند برآورده نشد.
هدف اول این که از ورود پرونده ایران به شورای امنیت جلوگیری شود که چنین اتفاقی نیفتاد
دیگر این که می خواستیم زیر بار مصداق های شورای حکام نرویم، که انجام نشد. چرا که خود پذیرفتیم که تعلیق همه فرآیندها براساس تعریف های آژانس خواهد بود. که در واقع آژانس تعریف اش را ارائه داده بود. در واقع یک نقض غرض شد. چرا اگر می خواستیم زیر بار تعلیق برویم با همان آژانس طرف می شدیم. چرا با سه کشور اروپایی وارد مذاکره شدیم.
صحبت های رهبر معظـم انقلاب پس از مذاکرات سعـدآباد
در همین مقطع کمتر از دو هفته بعد از توافق سعدآباد، مقام معظم رهبری در دیداری که با کارگزاران نظام در یازدهم آبان سال 82 داشتند، فرمودند: " اگر قرار باشد دشمنان یا مراکز قدرت، فزونخواهى کنند و سنگر به سنگر جلو بیایند و ما هم عقبنشینى کنیم، این مىشود تسلیم، که بههیچوجه درست نیست و اجازهى چنین کارى هم داده نخواهد شد".
آنهایی که نگاه رهبری را مصادره میکنند، و بیان می کنند که مذاکرات و نتایج آن ها مطابق نظر ایشان بوده است، باید این جا پاسخگو باشند. در واقع نگاه رهبری چند روز بعد از توافق سعدآباد بدین شکل واضح و صریح موجود است.
نتیجه ادامه تعامــل طرف ایرانی
ما این روند تعاملی را ادامه می دهیم و 19 آبان همین سال نامهای به آژانس میدهیم و پروتکل را میپذیریم و
30 آبان، شورای حکام وصول نامه به آژانس را تایید میکند.
چند روز بعد، یعنی پنجم آذر، همین سه کشور اروپایی قطع نامهی دیگری را به شورای حکام می فرستند و به تصویب می رسانند. به همین شکل رویکرد تعاملی ما سبب تقابل بیشتر آنها می شود. که این تقابل بیشتر را همان سه کشوری که سعدآباد را با آنها امضا کردیم، رهبری میکنند.
مذاکرات بروکســل
27 آذر، ما به سمت اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی به همان صورت که در تواقف سعدآباد امضا کردیم، حرکت میکنیم.که طرف مقابل پاسخ میدهد. و مذاکرات بروکسل رخ میدهد.
تعهدات ایران:
1) تعهدات ایران در سعدآباد سرجایش هست.
2)علاوه برآن تعلیق مونتاژ سانتریفیوژها،
3)تعلیق آزمایش آن ها،
4)تعلیق ساخت داخلی آنها
5) تعلیق فعالیت های غنی سازی در تمام تجهیزات هسته ای ایران
*باید داخل پرانتز این نکته را دقت کرد که برای تعلیق تمام مراکز ساخت سانتریفیوژ، بازرسان آژانس باید بیایند و این مراکز را پلمپ بکنند و برای انجام این کار، ما باید مراکز قطعه سازی را در سراسر کشور به آژانس نشان بدهیم.
یعنی کاری را که چندین سال مراکز جاسوسی دنیا باید تلاش می کردند و احتمال زیاد موفق نمی شدند، ما خود، دو دستی تقدیم آنها کردیم، که اگر خواستند روزی از تمام گزینه های روی میز استفاده کنند، تمامی آدرس ها و GPS ها را داشته باشند! و این حداقل ضرری بود که ما با این کار، به رهبری شورای عالی امنیت ملی به امنیت ملی زدیم.
تعهدات 3 کشور اروپایی:
1)تلاش سه کشور برای شناسایی تلاش های ایران در جلسه آتی شورای حکام آژانس.
( یعنی ایران در جلسه آتی شورای حکام موظف به انجام تعهداتی که در سعدآباد و بروکسل صورت گرفت، می شود و در مقابل طرف اروپایی تلاش می کند که این تلاش ایران شناسایی شود! که این ها درست است باور نکردنی است ولی در متن کتاب دبیر اسبق شورای عالی امنیت ملی موجود است.)
2) تلاش سه کشور برای این که مدیر کل آژانس در گزارش خود به آژانس درصورت صلاحدید طبق پروتکل عمل کند.
( یعنی این سه کشور تلاش می کنند اگر مدیر کل خواست گزارش بدهد، گزارش بدهد.)
3) که از همه مهم تر است، اگر ایران به تعهداتش در سعدآباد و بروکسل عمل کند، چه اتفاقی می افتد؟ آن ها متعهد می شوند که راه را برای گفت و گو با ایران برای رسیدن به توافق، برای تضمین های بلند مدت برای تولید برق هسته ای در ایران را هموار کنند.
(یعنی اگر ایران به همهی تعهداتش عمل کند راهی برای گفت و گو باز می شود تا در این گفت و گو ها راهی برای رسیدن ایران نه به حقوق خود در معاهده ان. پی. تی ، بلکه فقط در راستای تولید برق هسته ای باز گردد.)
در واقع نکته ای که عرض شد که آیا سه کشور اروپایی تعهدی داده اند که بدان عمل کنند یا نه؟ در اینجا مصداق پیدا میکند. آنها اصلا تعهدی نداده اند. ولی ما تعهداتی مشخص و محکم دادیم.
نتیــجه توافـق بروکســل
19 روز بعد از توافق نامه بروکسل، سومین قطع نامه را همین سه کشور علیه ایران به شورای حکام می برند و به تصویب می رسانند.
یعنی حتی ما در توافق بروکسل از آنها نمی خواهیم که ای سه کشور اروپایی که در حال صحبت و توافق با شما هستیم ، حداقل شما داخل شورای حکام در جریان قطع نامه هایی که علیه ایران صادر می شود به ضرر ما رای ندهید. یا اگر رای می دهید حداقل شما بانی قطع نامه نشوید. ولی هیچ کدام از این کارها انجام نمی شود. و آن ها هم متعهد نمی شوند.
آن ها در عرصه تقابلی، کار خود را انجام می دهند و ما با دست خود، دست خود را بسته ایم. در عرصه فنی همه چیز را تعلیق کرده ایم، و به اصطلاح فقط کار تعاملی انجام می دهیم. اینجاست که باید این سوال مطرح شود که آیا ما در حال مذاکره هستیم؟ این که طرف مقابل هر آن چه می خواهد بگوید و اعمال کند و در آخر به ما یک اردنگی بزند، این می شود مذاکره؟
بازهم قطـــعنامه
براساس پروتکل الحاقی باید برنامه های ده سال اخیر خود را به آژانس بدهیم، که اول خرداد 83 ما این کار را انجام می دهیم. که در حدود 1000 صفحه، فعالیتهای آتی و جاری خود را به آژانس گزارش میدهیم.
بخاطر این کار یک دستمزد دیگر به ما داده می شود، 29 خرداد، چهارمین قطع نامه علیه ما صادر میشود. باز هم به پیشنهاد همین سه کشور اروپایی
عزت ملی ،فدای اجــماع جهانی
ما در اوایل همین دوره، که علیه ما قطع نامه صادر می شود، به مدت دو سال عضو شورای حکام آژانس هستیم، که بعد از پیروزی انقلاب، فقط در همین دوره، این اتفاق، میافتد.
این نکته جالب است که در این مقطع که ما عضو شورای حکام آژانس هستیم، قطع نامهای در شورای حکام آژانس مطرح می شود و آن قطع نامه با اجماع به تصویب میرسد. بعد وقتی بررسی می شود که وقتی ما عضو شورا هستیم، علیه خودمان که رای نمی دهیم، چگونه شورا به اجماع رسیده است؟ میبینیم به نماینده ایران گفته شده است که از آژانس بیرون بیاید، چرا که رویهی آژانس این است که قطع نامه هایی که صادر میشود با اجماع به تصویب برسد و اگر شما در جلسه باشید با این رای مخالف، اجماع را به هم میزنید.
در نتیجه این ادعای آژانس که جامعه بین المللی نگران برنامه هسته ای ایران هست، را خود یک مهر تایید می زنیم. جالب است عرض کنم اولین قطع نامه در دوره جدید با وجود رای منفی ونزوئلا تصویب شد. و آخرین قطع نامه هم که دو سال پیش بود، از سی و پنج عضو، ده عضو رای ندادند. یعنی در آن دوره طلایی مذاکرات هسته ای، خودمان علیه خودمان به اجماع می رسیدیم ، ولی در این دوره که به قول آنها اهل تعامل نیستیم، قطع نامه با این وضع به تصویب می رسد. البته از اعضای شورای حکام، 21 عضو آن ثابت هستند، که یا غربی اند یا وابسته به غرب اند. و هر موقع قطع نامه ای بخواهند، به تصویب می رسانند. ولی به هر حال این که ما تلاش کنیم که آنها نتوانند از یک اجماع بین المللی علیه ما استفاده رسانه ای بکنند، خودش موضوعیت دارد.
بازهم قطــــعنامه
بعد از این قطع نامه، تابستان بود و آنها هم ماه اوت داشتند و تعطیلات بود و شکر خدا وقت نداشتند مذاکره کنند.
و توافق دیگری بکنند. استراحت کردند و شهریور ماه سر کار آمدند و قطع نامه دیگری علیه ما تصویب کردند. تصویب پنجمین قطع نامه علیه ایران در شورای حکام باز هم به پیشنهاد سه کشور اروپایی.
موضع رهبری در آبان 83
خوب است به صحبت های مقام معظم رهبری هم در آن دوران توجهای بکنیم! ششم آبان سال 83، مقام معظم رهبری در جمع کارگزاران نظام چند بحث را مطرح میکنند: "( غربی ها میگویند:) «شما باید غنىسازى را تعلیق بلندمدت کنید»؛ چرا و به چه دلیل؟ چه ربطى بین شفافسازى و تعلیق یا توقف غنىسازى است؟ باهم هیچ ارتباطى ندارد. با این یاوهگویىها و حرفهاى دوران استعمار، مگر مىشود ملتى را از حقوق و خواستهها و نظرات خودش محروم کرد؛ آن هم ملت ایران؛ این ملت زنده؟ طرفهاى مذاکره بدانند ملت ایران زنده است. موجود زنده، هم اهل منطق است، هم اهل حرکت است، هم اهل تعامل است، هم اهل دفاع است، هم اهل مشت زدن "
این در واقع فرمایشات رهبری در جمعی علنی بوده است، و جلسه خصوصی هم نبوده است. و موضع خود را نسبت به این روند اعلام کردهاند.