بسمه تعالی
پایگاه بسیج امام علیابن ابیطالب (علیهالسلام) با هدف بررسی و تبادل نظر پیرامون فعالیتهای فرهنگی بسیج و مشکلات و خلاءهای فرهنگی روستای جوشقان، به تشکیل اجتماع نسبتاً کاملی از قشر فرهیخته بسیجی جوشقان اقدام نمود که در نتیجه، اولین نشست جامعه فرهیختگان بسیجی جوشقان همزمان با سالروز شهادت حضرت امام علیابن موسیالرضا (علیهالسلام) در روز شنبه 23دی 1391 در سالن اجتماعات دبیرستان مهندس غزنوی جوشقان برگزار شد این نشست، با حضور بیش از یکصد نفر از فرهیختگان بسیجی از جمله روحانیون، اساتید دانشگاه، پزشکان، مهندسین، و جمع دیگری از فارغالتحصیلان دانشگاهها و جمعی از دانشجویان بسیجی جوشقان برگزار گردید.
این نشست با تلاوت آیاتی از کلام الله مجید، پخش سرود ملی کشور، زیارت مخصوص حضرت علیبنموسیالرضا (علیهالسلام) و سوگواری بمناسبت شهادت آن حضرت آغاز گردید.
در ابتدای نشست، حجت الاسلام جمشیدی روحانی مستقر در روستا ضمن خوشآمدگویی به حضار و بیان اهداف جلسه، به اختصار برخی معیارها و ملاکهای بسیجی بودن را با استناد به فرمایشان مقام عظمای ولایت تبیین نمودند.
سخنران مدعو این مراسم، جناب حجت الاسلام حسینیدیباجی مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه در ناحیه مقاومت سپاه کاشان بودند که بحت مفصلی پیرامون زمانشناسی و رابطه امامت و ولایت ارائه و بر بصیرت و هوشیاری بسیجیان در شناخت زمان و آشنایی عمیق با شرایط و موقعیتهای زمانی تأکید نمودند.
سپس، جناب سرهنگپاسدار یزدی، فرمانده محترم اسبق پایگاه بسیج و از رزمندکان، جانبازان و پیشکسوتان بسیجی، گزارشی اجمالی از برنامه ها و فعالیتهای پایگاه بسیج امام علی بن ابیطالب (علیه السلام) جوشقان از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون ارائه نمودند.
در بخش دیگری از این مراسم، تعداد 5 نفر از فرهیختگان بسیجی (برادران: حجت الاسلام حاجحبیب یوسفی، رضا باقری، حمیدرضا نوابی، محمدحسین شربتی و سیدمصطفی میرزایی) که طی فراخوان قبلی دبیرخانه نشست، برای ارائه مطلب اعلام آمادگی نموده بودند، به تبیین دیدگاهها و نظرات خود پرداختند. تأکید بر حضر هوشمندانه و انجام فعالیتهای عمیق و بنیادین در عرصههای فرهنگی، استفاده و بهرهگیری از فضای مجازی، شناخت و کاربردیسازی معیارهای یک بسیجی واقعی، شناخت و بهرهگیری از ظرفیت سرمایههای اجتماعی بسیج و فرهیختگان، و رعایت ظرائف و جنبههای روانشناسانه و تربیتی در غنیسازی فکری و علمی بسیجیان از جمله محورهای مورد بحث فرهیختگان بسیجی بود.
در بخش دیگری از مراسم، فرهیخته بسیجی، جناب آقای سید علی سیادتی به نمایندگی از شورای اسلامی روستا، ضمن تقدیر از برگزارکنندگان نشست و ابراز خرسندی از تشکیل این اجتماع ارزشمند، به بیان دیدگاهها و اقدامات شورای اسلامی در خصوص بهرهمندی از ظرفیت نخبگان و فرهیختگان روستا پرداختند.
حسنختام این نشست، ارائه گزارشی از فعالیتهای موسسه امیرالمؤمنین (علیهالسلام) توسط مسئول محترم موسسه مذکور، جناب حجت الاسلام حسنزاده (که خود حافظ قرآن، نهجالبلاغه و صحیفهسجادیه هستند) بود که از آمادگی آن موسسه برای تأسیس شعبهای در روستای جوشقان سخن گفتند و در ادامه آن، جناب حجتالاسلام جمشیدی، برنامه این مؤسسه در روستای جوشقان را تشریح فرمودند.
در این مراسم کاربرگهایی نیز با هدف آشنایی با دیدگاهها و نظرات فرهیختگان ارجمند تهیه و ارائه شد که انشاءالله نتایج آن به همراه فیلم نشست در فرصت مناسب برای ملاحظه شما خوانندگان محترم ارائه خواهد شد.
برای دیدن عکسهای این نشست به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اهالی بصیرت ( چهارشنبه 91/10/27 :: ساعت 8:35 عصر )
بسم الله الرحمن الرحیم
مستطیل سبز(3)
در این پست که آخرین مطلب در این موضوع است ابتدا میپردازیم به قراردادهای فوتبالیها. یک کارمندِ متوسط یا یک معلم، حدود یک میلیون تومان در ماه حقوق میگیرد که در سال میشود 12 میلیون، با مزایا و عیدی و ... 20 میلیون. در حالی که یک بازیکن متوسط یا مربی فوتبال برای یک سال حدود 300 میلیون قرار داد میبندد یعنی به اندازه 15 سال کار یک کارمند. تازه به غیر از سفر خارج و پاداشهای در طول فصل و...
آیا غیر از این است که دستمزد یک مربی خاص در کشور به اندازه حقوق 30 سال یک کارمند است.
آیا این عدالت است؟!
اصلاً این پولها از کجا میآید؟ چه کسی گفته که باید میلیاردها پول 75 میلیون نفر برای کمتر از هزار نفر هزینه شود؟!
و عجیب تر این که ما فقط از دیدن آن لذت میبریم و از اینکه تیم ما برنده شود خر کیف میشویم.
همه باشگاههای ورزشی فوتبال، اسم فرهنگی را یدک میکشند اما سؤال من این است که کجای فعالیت این پاشگاهها، فرهنگی است؟! این باشگاهها چرا فعالیتهای فرهنگی خودشان را اعلام نمیکنند؟!
متأسفانه فوتبال کشور ما فقط نام حرفهای بودن را یدک میکشد و این حقوق میلیاردی از بیت المال و تک تک مردم پرداخت میگردد. جالب این که بعضی از بازکنان دستمزد خود را با بازیکنان تیمهای رئال مادرید و بارسلونا مقایسه میکنند. باید گفت اگر این پرداختها از جیب باشگاهها و درآمد تیم هایتان پرداخت میشود نوش جانتان بیشتر از آنها هم دستمزد بگیرید. اما بزرگترین تیمهای پایتخت یعنی استقلال و پرسپولیس هر سال مبلغی ناقابل از دولت یارانه (فقط چند میلیارد!!) میگیرند.
در کشوری که هر روز شاهد بروز اتفاقاتی از قبیل آتش سوزی در مدارس و سوختگی شدید و جان دادن عدهای از آینده سازان این مرز و بوم و همچنین وجود مدارس کپری و فرسوده که حتی این مدارس در شهرها نیز وجود دارد، (به علت کمبود امکانات) و حتی بعضی از مدارس از پرداخت قبوض آب، برق، گاز و تلفن خود ناتوان هستند و دست به دامان اولیاء دانش آموزان میشوند این سؤال پیش میآید علت این ولخرجی ها در ورزش و مخصوصاً فوتبال باشگاهی که هیچ نتیجهای در بر نداشته است چیست؟
برای مثال چند روز پیش خبر واگذاری ورزشگاه شهید کشوری را به باشگاه استقلال شنیدیم. این سؤال برای من به عنوان یک شهروند ایرانی پیش میآید که این آقایان چگونه و بر چه اساسی این ورزشگاه را واگذار کردهاند؟ اگر از بیت المال است که خیانت کردهاند و اگر این ورزشگاه ارث پدرشان بوده، و آن را بخشیدهاند اشکالی ندارد!!
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اهالی بصیرت ( یکشنبه 91/10/24 :: ساعت 11:48 صبح )
بسم الله الرحمن الرحیم
مستطیل سبز(2)
سلام
در پست قبلی قدری راجع به فوتبال صحبت کردیم و به طور خلاصه به این نتیجه رسیدیم که بهتره به جای فوتبال دیدن و فوتبال تماشا کردن، خودمون فوتبال بازی کنیم. فوتبال دیدن از دو حالت خارج نیست یا تیم مورد علاقه شما میبازه که اعصابت خورد میشه، اگر هم ببرد چیزی به شما نمیدن.
اجازه بدهید با مثالی قدری این مسئله را روشنتر کنم، اگر کسی کفتر باز باشد، در جامعه از هیچ احترام و ارزش و آبرویی برخوردار نبوده و نیست، و به وی به دیده یک انسان لاابالی نگاه میکنند. چرا؟ یک دلیل آن این است که کفتربازی هیچ نفعی و سودی برای او ندارد و فقط او دوست دارد و از این که کفترهایش به آسمان میرود لذت میبرد!
مثل آلان که 90 هزار نفر میروند ورزشگاه و از اینکه 22 نفر پا به توپ میزنند و ملیون ملیون پول به جیب میزنن، لذت میبرن و تازه در حین تماشای فوتبال در ورزشگاه کلی هم فحشهای ناموسی درجه اول یاد میگیرند! حداقل برای دیدن یک بازی با محسابه زمان رفت و آمد، چیزی حدود 4 ساعت وقت میگذارن تازه اگه از همان شهر باشن، بعضیها هم از شهر دیگری میآیند که یک روز وقتشون رو برای دیدن یک فوتبال تلف میکنند و کلی هم هزینه میکنند.
و ملیونها نفر هم پای تلویزیونت در خانه و محل کار مینشینند و فوتبال را به طور زنده تماشا میکنند. و بعد هم منتظر برنامه 90 میشوند تا تحلیل و حواشی مسابقهای که برگزار شده را ببینند. برنامه 90 هم کار خود را خوب بلده تا مردم را دو ساعتی پای تلویزیون میخ کوب کنه. در هر برنامه با دو تا تماس تلفنی جنجالی و با نشان دادن حاشیههایی که در زمان پخش فوتبال از تلویزیون پخش نشده، سر مردم را گرم میکند (چه سرگرمی مفید و سازندهای!)
و عجب اینکه این برنامهها در چه کشوری پخش میشود؟! کشوری که داعیهدار اسلام و تشیع در جهان است. کشوری که خواستار رسیدن به رتبه اول منطقه آسیا و خاورمیانه در همه زمینهها باشد...
البته این مسئله به معنی این نیست که همه برنامههای تلویزیون بد است بسیاری از برنامههای خوب هم پخش میکند اما باید دید کدام تأثیرگذاری بیشتری دارد. برای مثال برنامههایی با موضوع مذهبی از تلویزیون پخش میشود اما در ساعت 11 شب به بعد. تلویزیون باید تکلیف خودش را روشن کند چطور میشود که یک مسابقه فوتبال خارجی باید به طور زنده از تلویزیون پخش شود اما سخنرانیهای رهبر معظم انقلاب، ضبط و چند ساعت بعد پخش میشود!
از این بحث هم که بگذریم، ولی ای کاش این اهمیت صدا و سیما و دولت به فوتبال، سر سوزنی هم شامل بقیه رشتههای ورزشی نیز میشد، حداقل برای ورزش ملی کشور (کشتی) قدری بیشتر حمایت میکردند.
در این جا میخواهیم مقایسهای بین فوتبال و دیگر رشتهها داشته باشیم.
این روزها اگر سری به محل تمرین تیم های فوتبال کشورمان بزنید با دیدن انواع و اقسام ماشین های لوکس و خارجی هوش از سرتان می پرد:
اما وقتی این جریان دردناک میشد که اخبار زیر منتشر میشود:
-"قهرمان ملی کشور زیر سینک ظرفشویی می خوابد!"
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اهالی بصیرت ( سه شنبه 91/10/19 :: ساعت 10:30 عصر )
بسم الله الرحمن الرحیم
مستطیل سبز(1)
گاهی فکر میکنم اگر فوتبال اصلاً وجود نداشت، دنیای ما چگونه بود؟
روزنامهها برای صفحه ورزشی چه تیتر بفروش و جنجالی میزدند؟ تلویزیون به جای برنامه 90 چه برنامهای داشت؟ بخشهای خبری ویژه فوتبال مثل بخش خازج از گود چه میکردند؟ اخبار ورزشی چه حرفی برای گفتن داشتند؟ اوقات فراغت خود را چگونه تلف میکردیم؟ فدارسیون فوتبال وجود نداشت؟ وزارت ورزش (فوتبال) نداشتیم؟ هر هفته چند فوتبال داخلی و خارجی پخش نمیشد؟ و ...
روزی لویی شانزدهم در محوطه ی کاخ خود مشغول قدم زدن بود که سربازی راکنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید ؛ از او پرسید تو برای چه اینجا قدم میزنی و از چه نگهبانی میدهی ؟ سرباز دستپاچه جواب داد قربان من را افسر گارد اینجا گذاشته و به من گفته خوب مراقب باشم !
لویی ، افسر گارد را صدا زد و پرسید این سرباز چرا اینجاست ؟ افسر گفت قربان افسر قبلی نقشه ی قرار گرفتن سربازها سر پستها را به من داده من هم به همان روال کار را ادامه دادم !
مادر لویی که شاهد ماجرا بود او را صدازد وگفت من علت را می دانم. زمانی که تو سه سالت بود این نیمکت را رنگ زده بودند و پدرت به افسر گارد گفت نگهبانی را اینجا بگذارند تا تو روی نیمکت ننشینی و لباست رنگی نشود! و از آن روز 41 سال میگذرد و هنوز هر روز سربازی اینجا قدم میزند! فلسفهی عمل تمام شده، ولی عمل فاقد منطق هنوز ادامه دارد! روزانه چه کارهای بیهوده ای را انجام میدهیم، بی آنکه بدانیم چرا ؟
این داستان مقدمه خوبی برای بحث ما بود. به راستی آیا لازم نیست گاهی راجع به بعضی مسائل که ظاهراً جزء لاینفک زندگی ما شده یا تبدیل به یک عادت شده، کمی فکر کنیم؟
واقعاً این فوتبال چه نفعی و سودی به حال بشریت داشته است؟ آیا مهمترین مسئله مشترک بین همه ملتها فوتبال است؟ یا مشکل همه انسانها چیزی دیگری است؟ فوتبال به درد کجای دنیای (نه دین) ما میخورد؟ چه اثذ مثبتی در زندگی ما میگذارد؟
اینها سؤالهای بدون جوابی است که شاید ما باید از خود بپرسیم تا شاید در سبک زندگی خود تجدید نظر کنیم. یا شاید هم اصلاً نیاز به جواب ندارد، فقط کافی است که یک بار این سؤالات را از خود بپرسیم.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اهالی بصیرت ( جمعه 91/10/15 :: ساعت 7:40 عصر )
بسم الله الرحمن الرحیم
شیطان در پشت کلمات زیبا
اگر شما هم از اینترنت، خصوصاً ایمیل زیاد استفاده میکنید و زیاد اهل ایمیل بازی هستید حتماً میدانید که گروههایی در اینترنت هستند که با عضو شدن در آن گروه، به طور مرتب برای شما ایمیلهایی با موضوعات مختلف میفرستند. و شما هم گاهی بدون اینکه مطلبی را تا انتها بخوانید آن را برای دوستانتان فوروارد میکنید. چندی پیش ایمیلی از طرف یکی از دوستانم که اصل آن از گروه ماندانا (Mandana GoogleGroup ) بود برای من آمد که اگر دوستم را نمیشناختم در هویت واقعی او و نوع اعتقاداتش شک میکردم. این ایمیل به نام "ورود مشروبات خارجی تقلبی به ایران حتما اطلاع رسانی کنید"(!!!) حاوی این مطلب بود که به تازگی مشروبهای تقلبی وارد شده و چند نفری هم در اثر خوردن آن جان خود را از دست داده اند (شما بخوانید : به درک رفتهاند) و هشدار داده بود که حواستان را جمع کنید، چنان هم این مطلب را با اضطراب و استرس به خواننده منتقل میکرد که انگار همه مردم مشروب میخورن و این یک مسئله خیلی حیاتی است که باید اطلاع رسانی شود! و در پایان خواهش کرده بود که این ایمیل را به بقیه دوستانتان هم ارسال کنید، و گفته بود "دوستان این ایمیل را زنده نگهدارید شاید بتوانیم جان دوستانی را از مرگ نجات بدهیم " (!!!). و در ضمن برای اینکه بگه چطوری میشه اصل را از تقلبی تشخیص داد، دو تا از مارکهای مشروب به همراه هشت تا از عکسهای بطریهای آن را در ایمیل آورده بود. من آدم خوشبینی هستم و همیشه بنا را بر حُسن ظن میگذارم.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اهالی بصیرت ( یکشنبه 91/10/10 :: ساعت 1:20 عصر )